عکاسی دیجیتال به فرآیند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور برروی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد.آسانی نسبی استفاده، سرعت بالای بازدید، انتقال و چاپ و نیز در بسیاری از موارد، کیفیت برتر، تعدادی از ویژگیهای متمایزکنندهٔ عکاسی دیجیتال هستند.

در عکاسی دیجیتال، سنسور (حسگر) وظیفهٔ ثبت تصویر را برعهده دارد و هیچکدام از سنسورها بصورت مستقیم قادر به شناسایی رنگها نیستند و فقط میتوانند شدت روشنایی نور را ثبت کنند. هر سنسور از میلیونها سنسور ریز حساس به نور تشکیل شده و هرکدام از این حسگرهای ریز قالباً یک پیکسل از عکس نهایی را ثبت میکند. سازندگان این سنسورها با قرار دادن فیلترهای سرخ، سبز و آبی (رنگهای اولیه) روی تک تک آنها با استفاده از الگوهایی مانند الگوی بایر میتوانند به پردازشگرهای دوربین قابلیت آن را بدهند که با کمک الگوریتمهای درونیابی (اینترپولیشن) و مقایسه ارقام ثبت شده توسط ریز سنسورهای مجاور، رنگ واقعی هر پیکسل را حدس بزنند. دوربینهایی که قابلیت ذخیرهٔ عکس را بصورت خام دارا هستند، اجازه میدهند که این بخش نهایی شناسایی رنگها روی رایانه شخصی انجام شود و این به کاربران اجازه میدهد که آزادی بیشتری در ویرایش عکس نهایی داشته باشند.
یکی از خصوصیاتی که در بازاریابی دوربینهای دیجیتال بر آن تاکید میشود تعداد کل پیکسلهای یک دوربین است. این رقم که با واحد مگاپیکسل یا میلیون پیکسل شمارش میشود، از راه ضرب تعداد پیکسلهای افقی و عمودی یک سنسور محاسبه میشود.
برای مثال، دوربینی که حسگری دارای ۳هزار پیکسل افقی و ۲هزار پیکسل عمودی باشد، یک دوربین ۶ مگاپیکسلی خواهد بود. با وجود آنکه این رقم در برخی موارد میتواند شاخص خوبی برای مقایسه کیفیت تصویر دوربینهای دیجیتال باشد، این رقم در اکثر موارد میتواند گمراه کننده نیز باشد. کیفیت نهایی یک تصویر دیجیتال موثر از متغیرهای بیشتری مانند نوع سنسور، مساحت سنسور، اندازه لنزهای ریز روی هر پیکسل و قدرت تمرکز لنز میباشد.
هیستوگرام
هیستوگرام (بافتنگار) به نموداری گفته میشود که فراوانی عناصری که در محور افقی آن قرار دارند را در محور عمودی نشان میدهد. هیستوگرام عکس، شدت نور را، از کمترین مقدار تا بیشترین مقدار، در محور افقی و تعداد پیکسلهای هرکدام از آنها را در محور عمودی نشان میدهد.
توجه به هیستوگرام، راه بسیار خوبی برای کنترل نوردهی دوربین و تصویر بوجود آمدهاست.
بافتنگار به عنوان یک عملگر کاربردی مصطلح است و یکی از ابزارهای مفید و کارآمد در دوربینهای عکاسی دیجیتال به شمار میرود.
تجهیزات عکاسی
عکاسی نیز همچون دیگر هنرها و علوم، نیاز به ابزار و تجهیزات خاص خود دارد. برخی از ابزارها در ایجاد عکس نقش اساسی دارند و نبود آنها فرآیند عکسبرداری را ناممکن میسازد و بعضی دیگر به عکاس کمک میکنند تا علاوه بر سرعت عمل و صرفهجویی در زمان، تصویر بهتری را نیز ثبت کند.
دوربین آنالوگ
دوربین آنالوگ طی سالیان طولانی از وضعیت ابتدایی خود که همان اتاق تاریک بود، تکمیل و به حالت فعلی در آمدهاست. اولین دوربینها فاقد مسدودکننده و دیافراگم بودند. لنز آن دوربینها کاملاً ابتدایی، و انحراف خطی شدید و سایه و یا تاریکی در گوشهها داشتند. لزوم مسدود کننده از زمانی احساس گردید که سرعت مواد حساس عکاسی (نورگیری) افزایش یافت و زمان نوردهی به کسری از ثانیه رسید. مسدود کنندهها در انواع مختلفی تولید شده و برای کارهای متعدد مورد استفاده قرار گرفتند. مسدودکنندههای برگی در تمامی سرعتهای فلاش کارایی داشتند، ولی سرعت آنها کم بود.
مسدود کنندههای سطح کانونی هم با وجود سرعت بالا، در ثبت تصویر از سوژههای متحرک، بسته به جهت حرکت پرهها (افقی یا عمودی) تصویر را دچار اعوجاج میکردند. با ورود عکاسی به جامعه و دنیای خبر و ورزش، طلب برای سرعتهای بالای مسدود کننده، برای ثبت وقایع سریع افزایش یافت. سرانجام کارخانه مینولتا در سال ۱۹۹۸ دوربین ماکسیوم ۹ خود را با سرعت مسدود کننده ۱/۱۲۰۰۰ ثانیه به جهان معرفی کرد، که خود انقلابی در این زمینه محسوب میشود.
فیلم
فیلم عکاسی که عمده تاریخ عکاسی مربوط به پیدایش و تکامل آن میباشد، یک سطح حساس عکاسی است که از شیشههای کلودیونِ تر شروع و تا ورق شفاف پلاستیکی که از جنس پلیاستر یا نیترو سلولوز یا سلولوز استات است ادامه پیدا کردهاست. این ورق با یکی از هالیدهای نقره که اکثراً برومور نقره و یک ماده ژلاتینی که برای چسباندن نمک مورد نظر بر سطح ورقه پلاستیکی ساخته شده، بوجود میآید.
فیلم عکاسی دارای انواع گوناگونی است. از فیلمهای عادی نور روز تا ریورسالهای نور شب.
دوربین دیجیتال
دوربین دیجیتال یک دستگاه الکترونیکی است که برای گرفتن عکس و ذخیرهٔ آن، بهجای فیلم عکاسی از حسگرهای حساس به نور معمولا از دستگاه جفتکنندهٔ بار (CCD) یا نیمرسانای اکسید فلزی مکمل (CMOS) استفاده میکند و تصویر گرفته شده توسط سنسور، طی چند مرحله برای استفاده به حافظهٔ دوربین فرستاده میشود.
دوربینهای دیجیتال همانند دوربینهای آنالوگ دارای یک منظرهیاب، لنز برای کانونی کردن تصویر بر روی یک وسیله حساس به نور، وسیلهای برای نگهداری و انتقال چند تصویر گرفته شده در دوربین و یک جعبه در بر گیرنده تمام این تجهیزات میباشد.
در دوربین دیجیتال فرآیند ثبت تصویر با استفاده از حسگر تصویر در حافظه انجام میگیرد و اجازه میدهد که تصاویر در شکل دیجیتال ذخیره شوند و به سرعت و بدون نیاز به عملیات خاصی (نظیر عملیات شیمیایی بر روی فیلم) در دسترس باشند.
لنز
لنز استوانهای حاوی مجموعهای از عدسی است که نور را از خود عبور داده و به درون دوربین هدایت میکند و باعث میشود که تصویر به صورت واضح بر روی فیلم عکاسی یا گیرنده تصویر منعکس شود. کیفیت عکس، بیشتر به لنز بستگی دارد تا دوربین. لنز دوربینهای کامپکت قابل تعویض نیستند، اما لنز دوربینهای تکلنزی بازتابی (SLR) قابل تعویضاند.
قدرت و کیفیت لنزها به عوامل گوناگونی بستگی دارد که مهمترین آنها فاصله کانونی و عدد دیافراگم است. فاصله کانونی برحسب میلیمتر است و معرف زاویه دید لنز است. هرچه فاصله کانونی لنز کمتر باشد، لنز زاویه دید بازتری دارد و به اصطلاح لنز، وایدتر است و هرچقدر فاصله کانونی بیشتر باشد زاویه دید کوتاهتر خواهد بود.
مبدلها
در دوربینهای غیر SLR، نمیتوان لنز را عوض کرد و در نتیجه، بزرگنمایی لنز محدود به بزرگنمایی اولیهٔ دوربین عکاسی خواهد بود. در دوربینهای SLR امکان تعویض لنز وجود دارد ولی هزینهٔ آن زیاد است. روش دیگر این است که برای تغییر محدودهٔ بزرگنمایی و فاصله کانونی از مبدل استفاده کرد؛ مبدلها انواع مختلف و کارکردهای گوناگونی دارند. که مهمترین آنها، مبدلهای تله، حلقه گسترش فاصله کانونی و عدسیهای درشتنما میباشند.
فلاش
فلاش وسیلهای است که جهت نورپردازی صحنههای تاریک و کم نور و نقاطی که از شرایط نوری نامطلوبی برخوردارند، از آن استفاده میشود.
فلاش یک منبع نور کوچک قابل حمل است که میتواند نوری قوی برای یک چندم ثانیه از خود بیرون دهد. فلاشها معمولاً از طریق باتری یک بار مصرف یا قابل شارژ تغذیه میشوند ولی بعضی از آنها را میتوان از طریق یک آداپتور به برق شهر نیز وصل نمود.
فلاشها در حالت کلی، دو نوع کاربر دارند؛ یک کاربرد آن افزایش نور محیط در زمانی که نور اصلی برای عکاسی کافی نیست یا شرایط عکاسی را سخت میکند، است و کاربرد دیگر آن، اصلاح نور محیط در زمانی که نور اصلی کافی است، ولی ترکیب خوبی به وجود نمیآورد است.
فیلتر
فیلترها در عکاسی، صفحاتی از جنس شیشه، پلاستیک و یا ژلاتین با قاب فلزی و یا بدون قاب و بصورت ورقی هستند، که در جلوی دهانهٔ لنز یا منبع نور قرار داده میشوند. انتهای لنز دوربینهای تکلنزی بازتابی، رزوه است و میشود فیلتر را به آن پیچ نمود.
فیلترها انواع مختلفی دارند و هرکدام در شرایط خاصی مورد استفاده قرار میگیرد که از آنها میتوان به فیلتر فرابنفش (جهت جذب پرتو فرابنفش خورشید و محافظ فیزیکی لنز)، فیلتر پولارایزر (جهت تغییر در نور و تاثیر بر کنتراست رنگه) فیلتر مادون قرمز (جهت عکاسی مادون قرمز)، فیلتر کاهنده نور (جهت کاهش شدت نور) و فیلتر اسکایلایت (جهت جلوگیری از نفوذ پرتو فرابنفش) اشاره کرد.
پایهها
سهپایه
سه پایهٔ عکاسی، وسیلهای است که میتوان دوربین را روی آن نصب کرد و به کمک آن عکس گرفت. یک استفادهٔ سه پایه، جلوگیری از لرزش دوربین در نوردهیهای زیاد است. همچنین بهوسیلهٔ سهپایه میتوان از تار شدن عکس که بر اثر تکانخوردن احتمالی دوربین ایجاد میشود، جلوگیری کرد.
تک پایه
تکپایه وسیلهای است که دوربین عکاسی به آن متصل میشود و لرزش را تا حدی از بین میبرد. از تک پایهها در عکاسی حیاتوحش، عکاسی ورزشی، عکاسی از موزهها و هنگامی که چرخش سریع دوربین در جهت افقی برای عکاسی مورد نیاز است، مانند ثبت عکسهای پنینگ، بیشتر استفاده میشود.
اصطلاحات فنی
عمق میدان
عمق میدان عبارت است از گستردگی محدودهای که جلوتر یا عقبتر از سوژهٔ اصلی، فوکوس هستند و مقدار معینی از میدان دید لنز که در آن تصاویر بصورت کاملاً واضح ثبت میشوند. هرچه فاصلهٔ سوژه از دوربین افزایش یابد، عمق میدان نیز افزایش خواهد یافت.
تعادل سفیدی
تعادل رنگ سفید (به انگلیسی: White Balance) یا تعادل رنگ عبارت است از به روند اصلاح رنگها که در این روند تن رنگ سفید که ممکن است تمایل به برخی رنگهای دیگر داشتهباشد تبدیل به سفیدِ کامل میشود و سایر رنگها نیز به تناظر آن، اصلاح میشوند.
نوردهی
به مقدار نوری که به فیلم عکاسی یا گیرنده تصویر میرسد، نوردهی گفته میشود. این مقدار ترکیبی از نور موجود، عدد دیافراگم و سرعت شاتر است.
فوکوس
به تنظیم فاصلهٔ سوژه تا دوربین فوکوس گفته میشود. اشیایی که در فاصلهٔ فوکوس یا نزدیک به آن قرار داشته باشند واضح و سایر اشیا، محو میشوند.فاصله کانونی
فاصله کانونی، به فاصلهٔ مرکز اپتیکی لنز و مرکز کانونی آن گفته میشود. این فاصله معمولا برابر با فاصله فاصله مرکز اپتیکی و سنسور است و تغییر فاصله کانونی باعث افزایش و یا کاهش بزرگنمایی میشود. هنگام افزایش بزرگنمایی روی یک شی، فاصله کانونی عوض میشود و هر چه سوژه دورتر باشد فاصلهٔ کانونی بیشتر میشود. در شرایط یکسان عکسی که با فاصله کانونی کمتر گرفته شده باشد، کیفیت بهتری دارد.
سرعت فیلم
سرعت فیلم یا ایزو عددی است که جهت اندازهگیری حساسیت فیلم عکاسی یا حسگرهای الکترونیکی استفاده میشود. در دوربین آنالوگ هرچه حساسیت فیلم بیشتر باشد نیاز به نور کمتری خواهد بود ولی کیفیت عکسها نیز کاهش پیدا میکند. در دوربین دیجیتال، حساسیت دوربین، مقدار تقویت خروجی حسگر را تعیین میکند. هرچه خروجی بیشتر تقویت شود، نیاز به نور کمتر خواهد بود ولی افزایش تقویت، باعث افزایش نویز و در نتیجه کاهش کیفیت میشود.
زاویه دید
زاویهٔ دید، زاویهای است که لنز میتواند صحنهٔ روبهروی خود را ببیند؛ اگر خطی فرضی از لنز به دو انتهای منظرهای که دیده میشود ترسیم کنیم، زاویهٔ بین این دوخط، زاویهٔ دید خواهد بود. زاویهٔ دید را فاصلهٔ کانونی مشخص میکند و هرچه فاصلهٔ کانونی بیشتر شود، زاویهٔ دید کوچکتر و هرچه فاصلهٔ کانونی کمتر بشود، زاویهٔ دید بزرگتر میشود.
ترکیببندی
عکاسی مشتمل بر دو بخش هنر و مهارت است. ترکیببندی از یکسو با مسائل زیباییشناسی سر و کار دارد؛ اینکه چگونه میتوان تصاویر زیباتری بوجود آورد و از سوی دیگر، ترکیببندی میتواند در بیان ایدهٔ عکاسی نیز موثر باشد و به عنوان مثال عکاس میتواند با ترکیببندی مناسب، قسمتهای مهم تصویر را برجسته کند و توجه بیننده را به قسمتهایی جلب کند که هدف اوست. در واقع ترکیببندی عبارت است از قراردادن اجزای عکس در کنار یکدیگر. قسمت زیادی از عکاسی، بدون دوربین است؛ عکاس باید بیندیشد، ریزبین و نکتهسنج باشد و از همه مهمتر، دغدغه داشتهباشد و پیش از عکسبرداری، صحنه را به خوبی در ذهنش مجسم کند.
نسبت یکسوم
قسمتهای مختلف کادر از نظر بصری، ارزش یکسانی ندارند، برخی قسمتها توجه بیشتری را جلب میکنند و به همین دلیل باید از آنها استفادهٔ بیشتری کرد. قرار گرفتن عناصر مهم تصویر در محل برخورد خطوط افقی و عمودی که تصویر را به سه قسمت تقسیم میکنند، بیشترین توجه را جلب میکند. اگر طول و عرض عکس، با استفاده از خطوط فرضی به سه قسمت تقسیم شوند، این خطوط در چهار نقطه که به آنها نقاط طلایی گفته میشود یکدیگر را قطع میکنند و بهتر است موارد کلیدی و مفهومی تصویر، بر روی این نقاط و خطوط ثبت شود. زیرا قرار دادن سوژه روی این نقاط تلاقی، باعث ایجاد هماهنگی و جلب توجه بیشتر میشود.
نقطهٔ کانونی و خطوط راهنما
نقطهٔ کانونی قسمتی از سوژهٔ اصلی عکس و اولین نقطهای است که نگاه بیننده را به خود جلب میکند. هر عکس باید یک نقطهٔ کانونی اصلی داشته باشد. عکسهایی که یکدست هستند و هیچ قسمتی از آنها گیرایی و کشش بیشتری نسبت به سایر بخشها ندارند، معمولا عکسهای خوبی نیستند و نمیتوانند ارتباط خوبی با بیننده برقرار کنند.
عکس میتواند چند نقطهٔ کانونی فرعی هم داشته باشد تا بعد از اینکه نگاهِ بیننده متوجهٔ نقطه کانونی اصلی شد، توجه او را به سمت خود جلب کنند. همچنین، عکس باید نگاه بیننده را هدایت کند؛ نگاه از نقطه کانونی شروع میشود و با کمک خطوط راهنما به قسمتهای دیگر عکس کشیده میشود.
در بسیاری از مناظر عناصری وجود دارند که میتوانند خطوطی راهنما باشند. نردهها، خط افق، درختان و بسیاری دیگر از عناصر اینچنینی، میتواند مورد استفادهٔ عکاس قرار گیرد.
انواع عکاسی
عکاسی معماری
عکاسی معماری، شاخهای از عکاسی است که در آن از آثار معماری و ساختمانها عکسبرداری میشود.
در عکاسی معماری، دو فاکتور زاویه دید و نوع لنز مهماند، زیرا معمولاً آثار معماری بزرگ هستند و عکاس هم نمیتواند به اندازهٔ کافی از آنها فاصله بگیرد؛ به همین دلیل لازم است که زاویهٔ دید لنز زیاد باشد، یعنی فاصله کانونی کم باشد تا عکاس بتواند همهٔ ساختمان و بنا را در کادر جا دهد.
عکاسی اجسام بیجان
عکاسی اجسام بیجان شاخهای از هنر عکاسی است که به ثبت تصویر از اشیاء بیجان و معمولاً غیر متحرک و اشیا محیط پیرامون میپردازد. عکاسی از اجسام بیجان در حقیقت جزو سبکهای مشکل عکاسی محسوب میشود، عکاسان این سبک باید توانایی نورسنجی دقیق را داشته و از ذوق ترکیببندی بالایی برخوردار باشند. هدف اصلی در عکاسی طبیعت بیجان، بیان ایده و مفهومی خاص، به سادهترین و روشنترین شکل ممکن است.
وجه تمایز اصلی این سبک با سایرسبکها، در حقیقت به چیدمان صحنهٔ عکس مربوط است؛ چیدمان در حقیقت همان چیدن صحنه عکس و ساختن صحنه است؛ در این سبک، عکاسان در حقیقت بیشتر عناصر عکس را میسازند تا اینکه صرفاً سرگرم عکاسی باشند.
عکاسی نجومی
عکاسی نجومی شاخهای از عکاسی است که به وسیلهٔ تلسکوپ و با روشهای مختلف از ستارهها و سیارات عکسبرداری میکند. زمان نوردهی این عکسها معمولاً از چند دقیقه تا چند ساعت، متفاوت است. البته با دوربین عکاسی و با هر لنزی میتوان از ستارهها و سیارههای نزدیک عکس گرفت.
عکاسی ورزشی
عکاسی ورزشی، شاخهای از عکاسی است که در آن از صحنههای ورزشی و ورزشکاران عکسبرداری میشود. در این نوع عکاسی، تجهیزات و ابزارها نقش مهمی دارند زیرا سوژه متحرک است و عکاس هم از صحنه دور است بنابراین داشتن لنزهای قدرتمندی همچون تله و زوم لازم است. همچنین دوربین هم باید قابلیت استفادهٔ پیاپی شاتر را داشته باشد.
عکاسی پرتره
عکاسی پرتره، شاخهای از عکاسی است که در آن از چهرهٔ انسان عکسبرداری میشود. عکاسی پرتره انواع مختلفی دارد، اما در همهٔ آنها تمرکز عکس بر روی چهرهٔ اشخاص است. پرتره تنها یک عکس ساده نیست، بلکه نمایانگر افکار، اخلاق و خصوصیات فردی سوژهاست.
معمولاً فاصلههای کانونی لنزهای مورد استفاده برای عکاسی پرتره بخاطر بار روانی لنزهای واید و نرمال، از دو برابر نرمال به بالا و بخاطر کاهش شدید عمق میدان وضوح در لنزهای تله بلند، کمتر از چهار برابر لنز نرمال است. بهتر است عکسهای پرتره را با عمق میدان کم (یعنی با دیافراگم باز) تهیه کرد تا پس زمینه محو شده و سوژه با تاکید بیش تری دیده شود.
عکاسی از طبیعت
عکاسی طبیعت به شاخهای از عکاسی گفته میشود که گیاهان، جانوران، کوهها یا صخرهها به نحوی ثبت شده باشند که در آن هیچ گونه اثر مستقیم یا غیر مستقیمی از حضور انسان دیده نشود، گیاهان پرورش داده شده از سوی انسان، راهها، حیوانات اهلی یا حیوانات وحشی خارج از محیط زیست اصلی خود، هیچ یک در عکس طبیعت نباید حضور داشته باشند.
عکاسی حیاتوحش
عکاسی حیات وحش، شاخهای از عکاسی است که در آن از حیوانات و جانوران عکسبرداری میشود. عکاسی در این سبک، نیاز به دانش بالا و تجربهٔ فراوان در زمینهٔ عکاسی و آشنایی با رفتار حیوانات گوناگون دارد. عکاسان باید توان اثبات طبیعی بودن تصاویر را داشته باشند. عکس از حیوانات در باغ وحش، حیوانات دست آموز و اهلی شده و سایر موارد مشابه عکس طبیعت محسوب نمیشوند.
در این نوع عکاسی، دهانهٔ باز لنز برای دستیابی به سرعت بالا و ثبت سوژهٔ در حال حرکت و محو کردن پس زمینه استفاده میشود. همچنین عکاسان حیاتوحش، از لنز تله استفاده میکنند بنابراین عکاسان حیات وحش احتیاج به سهپایه دارند. آنها همچنین برای این که بتوانند به حیات وحش نزدیکتر شوند احتیاج به وسایلی برای استتار دارند.
عکاسی از مناظر
عکاسی از مناظر، به عکاسی از جهان پیرامون میپردازد، حضور انسان یا عناصر انسانی، در این سبک محدودیتی ندارد. توانایی در دیدن زیباترین ترکیب بندی در منظره و تصور آن که در چاپ نهایی چگونه به نظر میرسد و همچنین انتقال الهام عکاس به بیننده از مهمترین ماهیتهای عکاسی منظرهاست. برای عکاسی از چشماندازها، عکاسن معمولاً از لنز واید، سهپایه و بستهترین دیافراگم (۱۱ تا ۲۲) برای بدست آوردن بیشترین عمق میدان استفاده میکنند.
عکاسی خبری
عکاسی خبری یا فتوژورنالیسم به عکسهایی گفته میشود که پبام و هدف اصلی آنها خبر رسانی است. عکاسان خبری، همان نویسندگان مقاله و مخبران خبر به وسیله تصویر یا همان عکس هستند. عکاسی خبری هنری است که برای قصهگویی عکاسانه به کار گرفته میشود تا زندگی را مستند کند. فتوژورنالیسم ما را به عکسهایی ارجاع میدهد که یک داستان را بیان میکند. در فتوژرنالیسم روایت عکس مقدم بر قضاوت است، یعنی باید عکس، دیگران را به قضاوت بکشد. در فتوژرنالیسم، عنوان یا مضمون مقدم بر عکس است و باید به مخاطبان و بینندگان و کسانی که داوری میکنند کمک کند تا خودشان داستان یا ماجرا را کشف کنند.
عکاسی شب
عکاسی در شب، به عکاسی در فضای آزاد در ساعات شب گفته میشود. در عکاسی شب، معمولاً از دیافراگمهای بسته و زمانهای نوردهی طولانی استفاده میکنند. البته در این حالت عمق میدان کم میشود. در این حالت، نقاط نورانی متحرک بهصورت خطی نورانی و کشیده در صفحهٔ حساس عکاسی ثبت میشوند. اما اگر مدت نوردهی افزایش یابد، نویز تصویر نیز زیاد میشود.
عکاسی ماکرو
عکاسی ماکرو شاخهای از عکاسی است که از نمای نزدیک و بطور معمول از سوژههای کوچک عکسبرداری میکند. بطور کلاسیک، سوژهٔ موجود در یک تصویر ماکرو بزرگتر از اندازهٔ آن در طبیعت است. به هر شکل امروزه تصویر برداری ماکرو، تهیه تصویر از سوژه در ابعاد بزرگتر و واضحتر از آن چیزی است که در حیات دیده میشود.
عکاسی صنعتی
عکاسی صنعتی یکی از شاخه های عکاسی می باشد که به سفارش یک سازمان صنعتی صورت می پذیرد و به ثبت فرایندهای تولید ، محصولات ، سازمان کار ، کارکنان و یا تجهیزات سازمانی می پردازد. عکس صنعتی ممکن است با مقاصد داخلی ( به عنوان مثال اداری و یا روابط صنعتی ) و یا خارجی ( به عنوان مثال تبلیغات یا روابط عمومی ) بکار گرفته شود.
طراحی مد
طراحی مد (به انگلیسی: Fashion Design) هنر استفاده از طراحی، زیبایی
شناسی(حسّیک) و یا زیبایی طبیعی برای خلق پوشاک و زیورآلات است، طراحی مد متاثر
از عرضهای جغرافیایی، فرهنگها و جوامع مختلف بوده و به اندازهٔ همین تفاوتها
دارای تنوع بالایی است. طراحان مد به طرق متفاوتی در بخشهای طراحی پوشاک و
زیورآلات کار میکنند، بعضی به تنهایی و بعضی به عنوان بخشی از یک گروه به این
حرفه مشغول هستند. آنها با تلاش برای طراحی لباسهای زیبا و باب طبع جامعه سعی
در ارضاء تمایل مصرف کنندگان دارند. به دلیل اینکه طراحی و ارائهٔ لباسهای
جدیدی که مورد پسند عموم قرار بگیرند فرآیندی زمان بر است، متخصصین این حرفه در
عین حال باید بتوانند به طور دقیق زمان تغییر سلیقهٔ مصرف کننده را پیش بینی
کنند. مد و رسانهٔ آن که پوشاک است نمادی از وضعیت اجتماعی و اقتصادی جوامع
هستند.
طراحان مد تلاش میکنند تا لباسی که طراحی میکنند تابعی از زیبایی و دل انگیزی
باشد، آنها باید در نظر داشته باشند که هر نوع لباسی چه مخاطبی دارد و همچنین
در چه موقعیتی پوشیده میشود. آنها برای انجام این مهم محدودهای وسیع از مواد
و ترکیبات آن و همچنین طیف گستردهای از رنگها، الگوها و سبکها را در اختیار
دارند. با وجود اینکه لباسهای روز و معمولی بیشترین میزان لباسهای مصرفی را
تشکیل میدهند و در محدودهٔ سبکهای قراردادی متداول و مرسوم قرار دارند،
لباسهای رسمی و لباسهای شب که برای مراسم خاص و مهمانیها استفاده میشوند
نیز مطلوب هستند و مخاطبان خاص خود را دارند.
برخی از لباسها به طور خاص برای یک شخص ساخته میشوند. دوخت سفارشی (به
فرانسوی: Haute couture) یا خیاطی قراردادی از جمله روشهایی هستند که برای این
منظور به کار میروند. با این وجود امروزه پوشاک بیشتر برای بازار انبوه، به
خصوص لباسهای روز و معمولی طراحی میشوند.
ساختار
طراحان لباس از راههای متنوع و متفاوتی میتوانند کار کنند، برای مثال آنها
میتوانند به شکل تمام وقت در خانهٔ طراحان که متعلق به صاحبان طرح هاست برای
یک مد خاص و یا به صورت انفرادی یا به عنوان بخشی از یک گروه کار کنند. طراحان
مستقل روی طرحهای خودشان کار میکنند و پس از اتمام کار، طرحهای خود را به
خانههای مد یا به طور مستقیم به مغازهها و تولیدیهای لباس میفروشند و
لباسها برچسب خریدار طرح را میخورند. برخی از طراحان برچسبهای خودشان را
میسازند که تحت آن طرح هایشان با نام خودشان در بازار عرضه میشوند. بعضی از
طراحان نیز خود کارفرما هستند و برای مشتریان منحصربه فرد و خاصی طراحی
میکنند. بعضی دیگر از طراحان در بخش مد برتر (به انگلیسی: High Fashion)
فعالیت میکنند و کارهای خود را برای فروشگاههای تخصصی و یا فروشگاههای حوزهٔ
مد برتر میفرستند، این طراحان که به دنبال بنا نهادن گرایشهای مد هستند
لباسهای مبتکرانه و بدیع خلق میکنند. با این حال اکثر طراحان مد ایدههای
نوآورانهٔ خود را برای بازار انبوه لباسهای زنانه، مردانه و کودکانه به کار
میبرند و در استخدام تولیدکنندگان پوشاک هستند.
از بزرگترین مارکهای طراحانی که نام تجاری خودشان را دارند، میتوان به
ابرکرومبی اند فیچ، جاستیس و جوسی اشاره کرد که به احتمال زیاد توسط گروهی از
طراحان منحصر به فرد طراحی میشوند که تحت کارگردانی یک مدیر طراحی کار
میکنند.
طراحی پوشاک
طرن لباس علاوه براینکه به شکلهای متفاوتی کار میکنند، به طرق متفاوتی نیز
طراحی میکنند. بعضی ایدهٔ اولیهٔ طرح خود را روی کاغذ پیاده میکنند در حالیکه
بعضی دیگر با آویزان کردن پارچه بر روی فرم ابتدایی لباس، طرحی را که میخواهند
تصور میکنند و برخی نیز به کمک نرم افزارهای کامپیوتری طرح لباس مورد نظرشان
را ترسیم میکنند. زمانی که طراح به طور کامل از تناسب و هماهنگی پارچهها راضی
باشد با یک طراح الگو حرفهای مشورت میکند تا طرح اولیه را روی کاغذ یا از
طریق نرم افزارهای کامپیوتری کامل کند. کار طراح الگو بسیار دقیق و پر زحمت
است، تناسب پوشاک کامل شده در واقع به دقت آنها بستگی دارد، آنها پس از اطمینان
از ابعاد اولیه یک نمونه از لباس میسازند تا روی تن یک مدل واقعی تست شود و از
درست بودن اندازه و ابعاد آن در عمل هم مطمئن شوند.
میریام چالک (به انگلیسی: Myriam Chalek)، مالک و موسس خانهٔ تجارت خلاقانه (به
انگلیسی: Creative Business House) میگوید بسیاری از طراحان مد تنها یک مفهوم
از مدی که میخواهند ایجاد کنند دارند، درطول ساخت و ساز و پیاده سازی روی کاغذ
تکنیکها و ساختارهای لازم نه در ذهن هستند نه در مفهوم بصری و نه در روند طرح
زدن روی کاغذ. بنابراین طراح مد نیاز به مشورت با طراح الگو و نمونه ساز دارد
تا دریابد که آیا طرحی که روی کاغذ کشیده را میتوان عملی کرد و به زندگی واقعی
آورد یا نه.
تاریخچه
در قرن نوزدهم میلادی چارلز فردریک ورث (به انگلیسی: Charles Frederick Worth)
با دوختن برچسب نام خود به لباسهایی که طراحی میکرد زمینه ساز شروع طراحی مد
به طور کلی شد. درست پیش از آنکه بزازها مزونهای لباس (خانههای مد) خود را در
پاریس برپا کنند و انبوه خیاطهای شناخته نشده دست به خلاقیت بزنند و مدهای
عالی که در دادگاههای سلطنتی پوشیده میشدند برچیده شوند. موفقیت ورث به طوری
بود که او به جای اینکه مانند خیاطهای دیگر که در گذشته تنها از دستور مشتری
پیروی میکردند رفتار کند، میتوانست به مشتریانش دیکته کند چه بپوشند. واژهٔ
'طراح مد' (به فرانسوی: Couturier) در حقیقت اولین بار برای توصیف او ساخته شد.
در حالیکه مقولهٔ پوشاک در هر دورهٔ زمانی توسط دانشگاهیان مورد مطالعه و بررسی
قرار گرفته است، تنها خلق پوشاک از سال ۱۸۵۸ به بعد را میتوان به طور موثر
طراحی لباس در نظر گرفت.
در همان دوره بود که بسیاری از مزونهای لباس (خانههای مد) شروع به استخدام
هنرمندان و نقاشها کردند تا طرح لباسها را بکشند. تصاویر نقاشی شده به
مشتریها نشان داده میشدند که بسیار ارزان تر از نمونه واقعی لباس تولید شده
در کارگاه بودند، در صورتی که مشتریها یکی از طراحیهای آنان را میپسندیدند
آن لباس را سفارش میدادند و خانهٔ مد از این طریق صاحب درآمد میشد. به این
ترتیب، سنت طراحی لباس به جای ارائهٔ لباسهای تکمیل شده به عنوان یک کار
اقتصادی شروع شد.
یک طراح مشهور جامائیکایی به نام شانون مگی (به انگلیسی: Shannon McGHIE)
میگوید:'طراحی مد عشق و شوری است برخاسته از قلب هنرمند. '
انواع مد
توسط تولیدکنندگان لباس ساخته میشوند در سه دستهٔ اصلی قرار میگیرند، اگرچه
این ممکن است به شاخههای فرعی دقیق تری نیز تقسیم شود:
دوخت سفارشی یا تولید انحصاری (طراحی و خیاطی بانوان)
مد پوشاک تا سال ۱۹۵۰، عمدتاً طراحی و ساخت لباس به شکل دوخت سفارشی (روش
فرانسوی) و بر اساس اندازههایی بود که مشتری سفارش میداد، هر لباس برای یک
مشتری خاص طراحی و دوخته میشد و برای مشتریها به شکل انحصاری سفارش دوخت
گرفته میشد، به طور معمول در آن دوره از پارچههای گران قیمت و با کیفیت بالا
استفاده میشد و با دقت بسیار بالا به جزئیات و اتمام کار لباس دوخته میشد.
درنتیجه این کار فرآیندی بسیار وقت گیر بود، ظاهر و تناسب لباس به نسبت هزینهٔ
مواد و زمان لازم برای دوخت در اولویت قرار داشتند.
پوشاک آماده یا تولید ماشینی
لباسهای ماشینی مرز بین دوخت سفارشی و تولید انبوه هستند، این لباسها برای
مشتریهای مخصوص دوخته نشدهاند اما دقت زیادی در انتخاب و برش پارچه صورت
گرفته است و به منظور تضمین انحصار، این لباسها در مقادیر محدود دوخته
شدهاند. در نتیجه به نسبت گران قیمت هستند. مجموعههای لباسهای ماشینی
معمولاً در هر فصل طی دورهای که به نام هفتهٔ مد(به انگلیسی: Fashion Week)
شناخته میشود توسط خانههای مد به عرضهٔ نمایش گذاشته میشوند. این پدیده
دوبار در سال در سرتاسر شهرها اتفاق میافتد. انواع لباسهایی که در فصلهای مد
ارائه میشوند شامل پوشاک بهار/تابستان، پاییز/زمستان و همچنین لباسهای راحتی،
لباس شنا و لباس عروس هستند.
عمده فروشی یا تولید انبوه
در حال حاضر صنعت مد بیش از هر چیز متکی بر فروش بازار انبوه است. تولید انبوه
طالب بیشتری دارد و نیاز طیف گستردهای از مشتریان را برآورده میکند. مشاهیر
دنیای مد برای هر فصل مد روندهایی را تعیین میکنند که بر اساس آن لباسهای
ماشینی تولید میشود. آنها اغلب تمام طول یک فصل را صبر میکنند تا مطمئن شوند
آیا سبک مطرح شده میتواند بازار را به دست بگیرد یانه، سپس برای تولید آن
ابتکار عمل را به دست میگیرند و به منظور صرفه جویی در هزینه و زمان از
پارچههای ارزان تر و تکنیکهای ساده تر برای تولید استفاده میکنند که به
راحتی میتواند توسط یک دستگاه انجام شود. در نتیجه محصول نهایی میتواند خیلی
ارزان تر فروخته شود. یک نوع طراحی وجود دارد که سبک کوچ (به انگلیسی: Kutch)
نامیده میشود و منشاء آن به واژهٔ آلمانی"kitsching" برمی گردد که معنی آن زشت
یا به لحاظ زیبایی شناسی ناخوشایند است. کوچ همچنین اشاره به نوع پوشش یا نمایش
لباسهایی دارد که به اصلاح از مد افتادهاند، اغلب شلوارهای فاق بلند مربوط به
دههٔ ۸۰ میلادی نماد مد کوچ (به آلمانی: Kitsch) در نظر گرفته میشوند.
درآمد
ایالات متحدهٔ آمریکا
میانگین دستمزد سالانهٔ طراحان لباس در ماه مه سال ۲۰۱۱، ۶۴/۶۹۰ دلار بود. این
میانگین برای طراحان با دستمزد متوسط که حدود ۵۰٪ از کل طراحان بودند بین
۴۲/۱۵۰ تا ۸۷/۱۲۰ دلار بود و برای کم درآمدترین آنها که حدود ۱۰٪ از طراحان را
شامل میشدند چیزی کمتر از ۳۲/۷۰۰ دلار و برای پردرآمدترین آنها بالای ۱۲۷/۸۲۰
دلار بود.
متوسط درآمد سالیانهٔ پوشاک، کالاهای پارچهای، ایده و مفاهیم مد برای
تولیدکنندگانی که بزرگترین تعداد طراحان مد را داشتند حدود ۷۲/۴۵۰ دلار در سال
بود. این میانگین برای طراحانی که از عکسها و فیلمهای تبلیغاتی استفاده کرده
بودند حدود ۱۰۱/۰۴۰ بود.
تحصیل و آموزش مد
تعداد زیادی مدارس تخصصی هنر و طراحی شناخته شده و معروف در دنیا وجود دارند که
کارشناسی طراحی مد و فناوری طراحی مد ارائه میدهند، بعضی از کالجها دارای
دورهٔ کارشناسی ارشد مد نیز هستند، هر چند داشتن کارشناسی ارشد در این رشته
الزامی نیست و این مقطع تحصیلی بیشتر به کسانی که پیش تر در این صنعت مشغول به
کار بودهاند توصیه میشود.
در دیگر نقاط دنیا نیز چند دانشگاه مد وجود دارد، از جمله موسسهٔ ملی فناوری مد
در هند (به انگلیسی: National Institute of Fashion Technology in India)،
دانشگاه شی چین در هنگ کنگ Shih Chien University، دانشگاه آر ام آی تی در
ملبورن استرالیا (به انگلیسی: RMIT University)، دانشگاه کاتولیک فو جن در
تایوان (به انگلیسی: Fu Jen Catholic University) و دانشگاه زنجیرهای آسیا به
نام کالج طراحی و بازرگانی رافلز (به انگلیسی: Raffles College of Design and
Commerce). تمامی این دانشگاهها دارای دورههای معتبر طراحی مد هستند.
در سراسر ایالات متحده بسیاری از دانشگاهها رشتهٔ طراحی مد را به عنوان
شاخهای از رشتهٔ تحصیلی هنرهای لیبرال عمومی (به انگلیسی: General Liberal
Arts) ارائه میدهند. طراحی مد به طور کلی ممکن است نامهای جایگزینی داشته
باشد و یا با رشتههایی مرتبط ادغام شده باشد، مانند پوشاک و منسوجات، طراحی
پارچه، طراحی لباس، صنایع دستی و... همچنین ممکن است زیر مجموعهای از هنر،
تاریخ هنر و یا مطالعات خانواده و مصرف کنندگان باشد. بعضی از مدارس عالی،
مانند پارسونز (به انگلیسی: Parsons) کارشناسی ارشد رشتهٔ مدیریت مد که تلفیقی
از دروس مد با دورههای تجارت است را نیز ارائه میدهد.
تنها دانشگاه عضو در لیگ آیوی (به انگلیسی: The Ivy League)، (مجموعهای متشکل
از هشت عدد از بهترین دانشگاههای دنیا که در منطقه شمال شرقی ایالات متحده واقع
شدهاند) که در مقطع کارشناسی رشتهٔ طراحی مد را ارائه میدهد دانشگاه کرنل (به
انگلیسی: Cornell University) واقع در ایتاکا، نیویورک، است که برنامهٔ آموزشی
خود را در چارچوب بخش علوم فیبر و طراحی پوشاک (به انگلیسی: department of
Fiber Science & Apparel Design) ارائه میدهد. دانشگاه کرنل در رشتهٔ طراحی
پوشاک دارای مقطع تحصیلی دکترا نیز میباشد. میتوان لیست به روز شدهٔ
دانشگاههای آمریکایی که مقطع کارشناسی ارشد و دکترای رشتهٔ طراحی مد را ارائه
میدهند در سایت ITAA.org یافت. برنامههای آموزشی طراحی پوشاک برای پاسخگویی
به نیازهای دانشگاهها، صنعت و پژوهش به عنوان یک علم کاربردی در نظر گرفته شده
است که به منظور پاسخگویی به نیازهای بشر به پوشاک، پذیرای بخشهای طراحی،
فناوری، علوم فیزیک، علوم انسانی و علوم اجتماعی میباشد.
سیستم طبقه بندی
طراحان در یک سیستم سلسله مراتبی فرانسوی کار میکنند. مد به عنوان هدف، عملکرد
سیستم حاکم و موقعیت توابع آن را در یک نظام اجتماعی تضمین میکند. مد به طور
ایدئولوژیک بخشی از فرایندی است که داخل گروههای اجتماعی خصوصی شکل میگیرد، که
در این مورد طراحان خبره مواضع قدرت و روابط سلطه و فرمانبرداری را ایجاد، حفظ
و بازتولید میکنند. در کار گروهی برای طراحی مد هر کس با توجه به میزان تلاش و
ابتکاری که نشان دهد رشد میکند و ترفیع میگیرد. امروزه نگاه و تصور اسطورهای
نسبت به طراح به عنوان یک نابغهٔ خلاق از موقعیت اجتماعی آنها منفصل شده است
چرا که خلاقیت و تولید مد حاصل کار اجتماعی است و نه استعداد ذاتی، گرچه ممکن
است کسی بسیار خلاق و با استعداد باشد اما بدون همکاری و کسب مشروعیت از جانب
سیستم مد و عبور از دروازههای آن نمیتواند به شهرت برسد. بنابراین سیستم طبقه
بندی به عنوان یک اصل ضروری نه تنها در صنعت مد بلکه در تمامی صنایع فرهنگی نقش
مهمی دارد. چرا که باعث میشود مؤلف کارهای خلاقانه قابل شناسایی باشد.